ثمره ی عشق منو هادی جونم

واکسن دوماهگی قندعسل

سلام پسر مظلوم و صبورم بالاخره واکسن دوماهگیتو زدی مراسم شیر خوارگاه امسال محرم مصادف با دوماهگیت شد و مجبور شدیم واکسنتو بزاریم واسه دوروز بعد از مراسم یکشنبه روز 18مهرماه صبح زود ساعت 7 با مامانی بلند شدیم و رفتیم سمت خانه بهداشت میخواستیم وقتی واکسن میزنیم بابایی هم همرامون باشه ولی  نشد دیگه...  جیگر طلامو بغل کردیم و رفتیم مامانی که دلش رو نداشت مجبور شدم خودم رفتم تو اتاق و ... وقتی واکسن رو زدن صدای گریه پسری رفت بالا ....  جیگرم کنده شد ... اشکای منم سرازیر شد محمدطاهای من اون روز خیلی بیحال بود و تا 7 شب ناله میکرد ما هم همش تب سنج توی دستمون بود و...
24 مهر 1395

سقا شدن پسری

یا صاحب الزمان ... فرزندم  را نذر یاری قیام تو میکنم اورا برای ظهور نزدیکت برگزین و حفظ کن . همیشه قبل از اینکه تو به دنیا بیای و بشی پسر  من دلم میخواست بچم رو ببرم برای علی اصغر امام حسین و عزاداری کنم ... تا اینکه تو جیگر مامان دنیا اومدی و محرم امسال تو توی بغل بودی  پسر پاک و معصومم به پاس سلامتیت نیت کردیم که امسال سقا بشی       ...
15 مهر 1395

دومین ماهگردت مبارک عزیزم

سلااااااااااااممممممممم به گل پسر نازمممممممم فندق مامان دو ماهش شده ... دو ماهی که پر از تجربه های تازه و زندگی جدید بود دو ماهی که لحظه لحظش رو عاشقونه باهاش نفس کشیدم درست کنار من درست تو بغلم یه موجود کوچیک که همیشه ارزوش رو داشتم هنوز باورم نمیشه دوماه گذشت ... چقدر این روزا این ساعت ها زود میگذرن انگار عقربه ها رو کسی دنبالشون کرده که اینقدر تند تند دنبال هم میدوند    با توبودن خیلی لذت بخش است فرشته نازنینم ..... لحظه ها با تو رنگ وبوی دیگری دارد زندگی من...... در کنار توام واین بهترین چیز است..... خدا رو شکر میکنم که در کنارم هستی نازنین...
15 مهر 1395
1